• وبلاگ : حديث شيدايي
  • يادداشت : پيوندي تا ابد
  • نظرات : 13 خصوصي ، 20 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حميد 
    سيه روي مسلمانان هستند كه با توهم توطئه خود مركز پنداري جهاني و نژاد پرستي مذهبي خودشان را در افكار 1400 ساله زنداني كرده اند و به گوژپشتان خميده قامت كه با سرگرم كردن ملت با احكام نجاست و حيض و نفاس كه سرتاسر دروغ حماقت بلاهت است 1000 سال خاو رميانه را به آتش جهل مقدس و تعصبات ذهني بي پايه و احمقانه سرگرم كرده اند. اگر غربزدگي امثال تقي زاده و ميرزا جهانگير خان و.. نبود امثال شما هنوز در مكتب خانه الفيه شلفيه ميخواندي و با طرحات ملا باقر مجلسي و عباس قمي دردهايت را دوا ميكردي نه داروهايي كه از كافرستان اروپا و آمريكا مي آيد اگر ملت شيعه به حال خود ميماند 100000 سال ديگر اين كامپيوتر روبرويت را نمي ديدي . افكارتان در اعماق چاه سامرا و جمكران گير كرده. شما را چه به اينترنت با اين افكار شاخ حسيني اتان . اگر هزار سال وقت بگيريد نمي توانيد آيه 24 سوره نسا را به انساني بقبولانيد فقط سيه فكري مسلماني است كه شما را مرعوب افكار اعرابيي جاهل و آدمي خوار كرده است.
    پاسخ

    جناب آقاي حميد به نظر اينجانب دوستان بنده به اندازه کافي در پاسخ به سوالات شما قلم فرسايي نموده وادله عقلي و نقلي آورده اند, چه بسا دانش ايشان در اين باب بيشتر از بنده باشد.نمي دانم شما از پرسيدن اين دو سوال چه هدفي را دنبال مي کنيد, اما از شواهد امر پيداستکه جوياي حقيقت نمي باشيد .وگرنه دوستان بنده آنچه شرط بلاغ بود با شما گفتند اما گويا شما قصد پند گرفتن نداريد.اصلا سنگ محک شما براي درستي يا نادرستي اعتقادات شيعه چيست؟وشمايي که خود را انساني مي داني که واجد و مولد تمام صفات عاليه منتها بالقوه است,چرا صفت احترام به اعتقادات شخصي ديگران در شما بروز نکرده؟عقيده ما هر چه باشد شما هيچ حقي نسبت به هتک حرمت و توهين به اين اعتقاد را نداري؟سوال من اين است اگر بالفعل شدن اين صفات عاليه بنا( به قول خودتان) به روشن بيني خردورزانه مهيامي شود چرا اين خرد را به کار نمي گيريد.در ضمن دين خدا براي حفظ ونگهداري خويش به من و امثال مني محتاج نيست.چرا که همان گونه که خدا خود وعده نموده وتاريخ نيز گواه آن است علارغم تمامي دسيسه ها و توطئه هايدشمنان خدا و دينش اين دين راهي به اندازه 1400 سال را طي نوده و به دست من و چون شمايي رسيده.از آن رو شما را بخت برگشته خطاب نمودم زيرا انوار هدايت بر شما تابيد اما شما پرده هاي دل خود را کشيديد تا بر دلتان نتابد ودر آن رسوخ نکند و پنداشتيد چراغ قوه عقلتان توان مقابله با خورشيد را دارد.به نظر بنده شما پايه اعتقاد خود را بر گرداب تهاديد و خشت اول ساختمان توحيد را کج گذاشتيد.خشت اول چون نهد معمار کج تا سريا مي رود ديوار کجلذاست که بناي اعتقادي شما روز به روز در حال فرورفتن در گرداب ضلالت است.حال اگر در اين ميان دستي دراز نموديد تا نجات يابيد ,بدانيد تنها راه نجات از اين گرداب چنگ زدن به ريسماني الهي است که آن هم حجت خداست.واگر به سوي بنده و دوستان بنده دست دراز نموديد تا از آب گل آلود ماهي گرفته و با حيله مظلوم نماييهنگامي که ما دست کمک خويش را به سويتان دراز نموديم ما را با خود به گرداب کشيد,بدانيد زهي خيال باطل در سر داريد.زيرا دستان ما همگي به آن ريسمان چنگ زده واين ريسمان ناگسستني است.وسرانجام شما غرق شدن در همان گرداب است.ضمنا درب وبلاگ بنده به روي تمامي حقيقت جوياني که به دور از عناد و دشمني و غرض ورزي شخصيوبراساس منطق عقلي و فطري خود در جستجوي حقيقت اند گشوده خواهد بود.احتراما از شما خواهشمندم محيط اين وبلاگ را که به نام محبوب ترين و عزيز ترين کس (براساس باور اعتقادي ام) مزين شده با الفا ظ غير محترمانه و معاندانه خود مکدر نسازيد.وگرنه آنچه نشايد بايد(نظرات شما پس از تاييد نويسنده وبلاگ به نمايش در خواهد آمد)وآن چه شرط بلاغ بود با تو, من گفتم تو خواه از سخنم پند گيرو خواه ملال