دلم تاب اين هواي ابري را ندارد،
در انتظار آفتاب نگاهت نشسته،
بر من بتاب!
شايد دل ناصبورم
دل ناسپاسم
با تابش تو آرام گيرد.
آمد بهار و بي گل رويت بهار نيست
باد صبا مباد چو پيغام يار نيست
بي روي گل عذار مخوانم به لاله زار
بي گل نواي بلبل و شور هزار نيست
بي سرو قد يار چه حاجت به جويبار؟
ما را سرشک ديده کم از جويبار نيست
بزمي که نيست شاهد من شمع انجمن
گر گلشن بهشت بود سازگار نيست...