امانت سوخته - حدیث شیدایی
تاریخ : چهارشنبه 88/2/16 | 11:39 صبح | نویسنده : شیدای وصل

به راستی امتحانت را پس داده بودی

امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک

 و نشان داده بودی که تنها تو می توانی صدف مرواریدی همچو علی (ع) گردی.

و صیادان چه نیک دانستند تنها راه دست یافتن به مروارید شکستن صدف است.

بعد تو هیچ کس توان آنکه سنگ صبور مولا باشد نداشت

حتی سنگ های چاه

اما توتنها شنوای درد و دلهایش بودی

وتنها نگین خاتم که دیدنش روزهای خوش با خاتم بودن را تداعی می نمود

اما بعد تو علی(ع)نگین و خاتم را به یکباره از دست داد.

شاید  از آن رو خانه نشینی را برگزید

که جای جای خانه او را به یاد تو می انداخت و شمیم بوی تو خانه را عطراگین ساخته بود.

وشاید نمی خواست دیگر نگاهش به درب خانه بیافتد

دربی که یاسش آتش گرفت

وتبدیل به نیلوفر گشت.

و شرمنده از امانتی که به یغما رفت رو بر گنبد سبز نبوی گفت:

یاس دادی نیلوفر پس داده ام            وای من بر این امانت داریم

 

وما امروز شرمنده ایم از امانتی که رسول خدا در غدیر در میان ما گذاشت

انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی

وما قدر آن ندانستیم.

تا خدا او را در پرده غیب خویش پنهان نمود.

به راستی غدیر و فاطمیه با هم پیونی ناگسستنی دارند

و شیعه تا زمانی برپاست که این دو پرچم را در احتزاز نگه دارد

و علمدار این دو پرچم  کسی نیست جز

                                                مهدی فاطمه