آن قدر نیامدی - حدیث شیدایی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 89/1/6 | 9:39 عصر | نویسنده : شیدای وصل

آن قدر نیامدی که جوانان ما پیر شدند وپیران قافله رخت سفر بستند
آن قدر نیامدی که مادرانمان که روزی برای آرام کردن مان در گاهواره
 لالایی آمدنت را در گوشمان زمزمه می کردند
امروز از نیامدنت ناله وفغان سر می دهند
وما هر روز جای خالی دوستاران تو را نظاره کرده
وترسان ازآنیم که ورای انتظارما نیز دیداری نبوده
 وپیش ازآن ما نیز رخت اجل برتن کنیم.....

و چه زود گذشت گذران عمر ما  ,همچون درخشش یک صاعقه
انگار همین دیروز بود,
شمارش معکوس ثانیه ها برای آغازی سالی نو
آری سالی نو

نه بهاری نو
اگر با قدوم تو حتی زمین های بایر وزمین های بی حاصل
سبز می گردند
اگر تنها با دیدن آبی چشمان تو آبشارهای خشک دوباره جاری می گردد
اگر تنها باآمدن تو دلها خانه تکانی می شود
پس تنها بهار روزی است که تو بیایی
 یا ربیع الانام
واگرآنان که در لحظه سال نو شادکامی را برای یکدگرآرزو می کنند
می دانستند که شادمانی انس وجن و جماد ونبات با ظهور توست
هرآینه برای ظهور تو دعا می کردند


هرسال در لحظه تحویل سال زمزمه می کنیم:

یامقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل والنهار
یا محول الحول والاحوال ,حول حالنا الی احسن الحال


اما هیچ به یاد داریم که
تنها صدای دلنشین تو و کشیدن دستان نوازشگرت برسرمان
 قلبمان را دگرگون می کند
گردش آسمان وزمین به یمن وجود توست
واحسن الحال ما لحظه ی پایان غیبت توست
وگره خوردن نگاه ما به افق چشمان تو
کاش این بار ساعتها شمارش معکوس ثانیه های غیبت تو را بشمارند
اما افسوس که امسال هم جای تودرمیان ما خالی بود

سالی که بی ظهور توتحویل می شود
                                         خودجشن ماتمی است که تجلیل می شود
امسال هم به سفره خود کم گذاشتیم
                                         سینی که با سلام تو تکمیل می شود