*سلام بر تو ای برکه همیشه جاری بر صفحه تاریخ
سلام برتو ای شاهد زنده بیعت نخستین با امیرالمومنین
سلام برتو ای گواه حقیقت عالم گیر
وسلام برتو ای غدیر
هنوزطنین صدای پیامبراز ذره ذره خاکهای تو برگوش می رسد
گرمای کلام دلنشین خاتم رسولان هنوزبر پهنه تو فراگیراست
وصلابت صدای نازنینش دل هرآنکس را که از جوار تو عبور کند به لرزه می اندازد
غدیر کاش لب باز می نمودی و سخن می گفتی
حکایت آنروزرا فاش می گفتی
پرده از اسرار نهفته آنروز برداشته وحق را نمایان می نمودی
گویا مهر بر دهانت نهاده اند تا کی نمی دانم ...
شاید تو هم همچون صاحبت مامور به سکوت گشتی
شاید تو هم ازهوای مسموم حرفهای منافقین خفقان گرفته ای
اما دیگر بس است
سکوتت را بشکن
فریاد کن وحق وحقیقت را آشکار ساز
*سلام من غدیرم
برکه ای خشکیده که با نام علی بن ابیطالب آب وآبرویافت
واز کلام گوارای رسول مهرسیراب گشت
بنشین وداستان مرا بشنو:
قصه من قصه نه بل داستان راستان
قصه مردان مرد وقصه صبر ونبرد
قصه صدق کلینی سینه سینه تا صدوق
درد وصبر مجلسی ها
برکه خم قصه بحرالعلوم
داستان یک حکایت از غدیر
برگه تاریخ شیعه برگه ای سرخ وسفید
برگه دود چراغ وبرگه صبر وامید
غدیر یعنی یک کلید رستگاری
غدیر یعنی یک صفا یک پایداری
غدیر یعنی از نبوت تا امام
غدیر یعنی روزتکمیل کلام
غدیریعنی برکه خونین عشق
غدیر یعنی لاله رنگین عشق
*بازهم بگو غدیر,از آنروز بگو, چه گذشت بر تو در 18 ذی الحجه سال دهم
بگو غدیر که من سالهاست منتظر شنیدنم
*کاروانی بس عظیم وبس کثیر ازحرم شدعازم من درغدیر
تا دوشنبه ظهر روز هجدهم کاروان شد وارد صحرای خم
درجهان آن کو چواو سالارنیست دادبرآن قافله فرمان ایست
ازپی اجرای فرمان رسول کاروان بنمود در صحرا نزول
از جهاز اشتران کاروان منبری برپانمودندآن زمان
ختم مرسل آن نبی حق نهاد پا به منبر برنهاد وایستاد
درنثار از لعل گوهربارکرد مرتضی را سوی خود احضار کرد
شیرحق بنهاد فورا پای پیش آمد واستاد پیش یار خویش
حضرت یاسین شه والا نژاد دست خود را روی دوش او نهاد
درج گوهر را به صحبت بازکرد خطبه غرای خودآغاز کرد
*بعد از آن چه شد, پیامبر چه گفت,
مگر جایی دگر نبودکه پیامبر آنجا را برای خطبه خواندن انتخاب نمود
بگو زودتر بگو که پیامبر چه گفت
*آن یگانه صاحب خلق عظیم گفت: بسم الله الرحمن الرحیم
حمد مخصوص خدای اکبر است کو زهر اندیشه ای بالاتر است
علم او بی آنکه گردد جابجا سیطره دارد به کل ماسوا
آنکه با برهان و هم با قدرتش چیره باشد بر تمام خلقتتش
می کنم اقرار در هرگفتگو اوبود رب من ومن عبد او
وحی کرده آنچه را برمن خدا حق آن باید که بنمایم ادا
گرکنم سرپیچی از امر ودود بیم آن دارم عذاب آید فرود
گرنگویم آنچه در حق علی کرده نازل حی غفار ولی
بگذرم گراز بیان این پیام می شود کل رسالت ناتمام
حفظ من را از شرور قوم پست ذات ایزد خود ضمانت کرده است
* ادامه بده , نفسم در سینه حبس گشته طاقت صبر ندارم
بگو غدیرپیامبر چه گفت,
آن پیغام مهم چه بودکه با کل رسالت 23 ساله پیامبر برابری می کرد
*وحی فرموده خدای ذوالنعم در همین جا بر شما اعلان کنم
گفته داور "ای پیمبر کن بیان برخلایق آنچه ماموری بدان
آنچه نازل گشته از سوی ولی یا نبی بر جانشینی علی
از بیان و ذکر آن گر بگذری تو نکردی بهر او پیغمبری
پیش من آمد سه نوبت جبرئیل از سوی آن ذات غار جلیل
پیک حق آورد همراه سلام از خداوند سلامم این پیام
خیزم از جا وبه فرمان الاه فاش گویم برسپید وبر سیاه
اینکه این فرزند بوطالب علی هست برمن هم برادر هم وصی
درمیان امت این والامقام ازپس من جانشین است وامام
همچو موساییم وهارون ما دوتن لیک پیغمبر نیاید بعدمن
بعد دادار ورسولش حیدر است برشما آنکس که باشد سرپرست
*غدیر آیا پیامبر از حیله مکاران وکید حسودان برعلی نترسید
آیا نفاق منافقان را فراموش کرده بود,
پیامبرچیزی درباره آنان نگفت:
*خواستم ازقاصد رب مطاف سازدم از ذکر این مطلب معاف
زانکه از اطراف خود دارم خبر هست ازمومن منافق بیشتر
واقفم چون از فساد لائمین وزتمام حیله هاشان بهر دین
آن گروهی که خدای لامکان در کتاب خود نموده وصفشان
آورند آنان که دائم بر زبان آنچه نبود در درون قلبشان
می توانم گفت اکنون نامشان می توانم دادشان یک یک نشان
برخداسوگند اما ازکرم زین سخن خواهم که اکنون بگذرم
تا نسازم حق مطلب را ادا خالقم ازمن نمی گردد رضا
*دیگرپیامبر چه گفت , در آن روز علی بن ابیطالب را چگونه معرفی نمود
ولایت او بر چه کس واجب است:
*هان بدانید ای گروه مومنان کرده حق, حیدر ولی مومنان
هم به انصار ومهاجر این زمان هم به جمع مردم آیندگان
برسپید وبرسیاه ومرد وزن برصغیر وبرکبیر هرزمن
برهمه آزادها , مملوک ها ساکنان شهر واهل روستا
برتمام مردم یکتاپرست طاعت فرمان حیدر واجب است
هرکه سرپیچد زحکم مرتضا هست ملعون وزرحم حق جدا
هرکه تصدیقش نماید مومن است از عذاب وقهر ایزد ایمن است
خویش را تسلیم برداور کنید پیروی از امر پیغمبر کنید
حق ولی ورب و مولای شماست بعد از او مولای قائم مصطفاست
بعد من هم حیدر از امر خدا برشما باشد ولی ومقتدا
هست امامت زان فرزندان من جملگی از نسل این خیبر شکن
تا قیام محشر ودیدار یار هست این امر امامت پایدار
وآنچه را کز وحی از برکرده ام جمله را تعلیم حیدر کرده ام
برترش دانید پس ای مردمان حیدر فرزانه را از دیگران
مردمان هرگز مبادا از غرور یک دم از گرد علی گردید دور
سرنپیچید ای گروه مرد وزن از ولای حیدر خیبر شکن
از علی حاشا که روگردان شوید ورنه برراه ضلالت می روید
اوست تنها هادی راه هدی اوست تنها عامل حکم خدا
کافر است آنکه به قولم شک کند نام خود در جاهلیت حک کند
یا به هریک ازامامان بعد من شک نمایدهرکسی از مرد وزن
چون که در امر امامت کرده شک جایگاهش می شود قعر درک
این علی باشد میان مرد وزن برترین خلق الهی بعد من
باعلی هرکس عداوت می کند کینه ورزی با ولایت می کند
می شود مشمول لعن کبریا از عذاب حق نمی گردد جدا
هرکه راهستم ولی وسرپرست سرپرستش بعد من این حیدر است
زاده پاک ابوطالب علی ست آنکه برمن هم برادر هم وصی ست
این موالات وولای مرتضا گشته نازل برمن از سوی خدا
ای جماعت ای گروه مردوزن این علی وپاک فرزندان من
این امامانی ک نسل حیدرند آری آری جمله ثقل اصغرند
این امامانی که پاک واطهرند حاکمان حق امین داورند
هان بدانید ای گروه مسلمین نیست جز حیدر امیرالمومنین
جز به حیدر این امیر منتخب برکسی جائز نباشد این لقب
*پس ازآن چه شد ,آیا همگان دانستند که منظور پیامبر چیست؟
مقصود از علی کیست؟
آیا همه حاضران علی بن ابیطالب را دیدند؟
*پس رسول حق کلام حق پرست از تکلم لعل گوهر باربست
پیش چشم خلق حیران وشگفت درکفش بازوی حیدر را گرفت
مرتضی را مصطفی دلپسند از زمین بنمود با قدرت بلند
کش دوپای اقدس آن متقی شد موازی با دوزانوی نبی
حقه یاقوت لب را کرد باز درفشان از گنج گوهر گشت باز
هرکه را فرمود هستم سرپرست سرپرستش بعد من این حیدر است
بارالها خود تو را دوست دار هرکه گردد مرتضی را دوستدار
یار او را یاوری کن ای خدا دشمنی کن با عدوی مرتضا
هرکس خوارش کند ای کردگار بین خواری, خود تو او را واگذار
چون علی شد برامامت انتخاب کرده ای نازل تو ای مالک رقاب
برشما دیگر الا ای مسلمین کرده ام امروز من تکمیل دین
آری امروز ای گروه خاص وعام نعمتم را برشما کردم تمام
گشته ام راضی دگر ای مردمان باشد اسلام مبارک دینتان
مردمان حق ا ولای مرتضا کرد کامل دین خود را برشما
از علی و اوصیای ارجمند کو زصلب حیدر ونسل منند
هرکه ننماید به گیتی اقتدا هم در این دنیا وهم روزجزا
گردد اعمال وعباداتش هدر تا ابد گردد گرفتار سقر
باعلی دشمن نگردد جز شقی پیرو حیدر نگردد جز تقی
*غدیر پیامبرخدا از منافقین خبری نداد؟
آنان را به امت خویش معرفی نکرد, هشداری درباره آنان نداد؟
چه گفت؟ پیامبر چه گفت از فتنه اندازلن زمان خویش؟
*بعد من بی شک الا ای خاص وعام عده ای گردند برامت امام
آن امامان که پلید وخودسرند خلق را سوی جهنم می برند
بی گمان از زشتی کردارشان کس نگردد در قیامت یارشان
آری از این پیشوایان جهول هم خدا بیزار باشد هم رسول
از برای این گروه دین تباه هست دوزخ بدترین جایگاه
فتنه اینانند برپاکرده اند یک صحیفه مهر وامضا کرده اند
بنگرید اکنون الا ای مردمان تک به تک برنامه اعمالتان
حاضران تشریح این دعوت کنند هرزمان باغایبان صحبت کنند
تا قیامت هرپدر ازاین خبر قصه ها باید بگوید باپسر
*غدیر آیا پیامبردر آن روزازآخرین وصی وجانشین خود نیز سخن گفت؟
آیا نامی از او برد تا در این زمانه هدایتگر ما باشد ؟
آیا ریسمانی در این دوران هست که ما بدو چنگ زنیم تا از هلاکت رهایی یابیم؟
*بشنوید ای مردمان حق پرست خاتم ما پیشوایان مهدی است
شهریار قائم است آن پیشوا گردد عالمگیر از او دین خدا
قلعه های شرک وظلم اهل شر می شود یک یک از او زیر وزبر
آن یگانه شهریار چیره دست برهمه اقوام مشرک غالب است
هردل ویران شود آباد ازاو گمرهان جمله شوند ارشاد ازاو
باخبرباشید آن میر هدی می شود خونخواه خون اولیا
می دهد آن شهریار حیدری هرکه را قدر کمالش برتری
هان بدانید آن شه یکتاپرست وارث کل علوم عالم است
چیره است اوبرهمه فهم وشعور درک وفهم از فهم اودارد قصور
اوبه ارشاد خدای دادگر از تمام رازها گویدخبر
امرجمله خلقتش را کردگار می کند بردست آن شه استوار
برتمام مردمان پیش از او انبیا واوصیای راستگو
دائما امید نصرت داده اند برظهوراو بشارت داده اند
اوکه بارنخل مشتاقی بود حجت پاینده وباقی بود
جمله باشید ای جماعت باخبر از پس او حجتی ناید دگر
دشمن او در جهان بی یاوراست کس نگردد چیره برآن چیره دست
هست آری او امین کردگار ای جماعت در نهان وآشکار
*غدیر آیا در آن روز پیامبر براین عقیده وقبول آن از جانب مردم بیعت گرفت؟
آیا جماعت حاضر با علی بن ابیطالب بر این ولایت وسرپرستی دست بیعت دادند؟
بازگوادامه داستان خود راو روایت خویش را کامل کن:
*گفت پیغمبرپس ازآن اینچنین غنچه لب وانمود آن نازنین
بشنوید اینک الا ای مردمان آنچه رابایدنمودم من بیان
خواهم اکنون ازشما ای مردمان خطبه ام آمد به پایان هرزمان
جمله براقرار حق همت کنید بامن وبا مرتضی بیعت کنید
بهر اظهار قبول وانقیاد از سر صدق ووفا واعتقاد
نغمه پیمان وبیعت سردهید یک به یک کف بر کف حیدر نهید
بیعت من ای جماعت باخداست آنکه بیعت کرده با من مرتضاست
من کنون باید به امر کبریا بهر او بیعت بگیرم از شما
بهربیعت هرکه بامن داده دست با خدایش دست بیعت داده است
ای جماعت ای گروه مردمان چون که بسیار است اکنون جمعتان
اخذ بیعت در عمل مقدور نیست دست دان با همه میسور نیست
زین سبب فرموده خلاق مطاف از زبان هاتان بگیرم اعتراف
پس همه گویید این قول کریم "ما شنیدیم واطاعت می کنیم
جملگی راضی به حکم داوریم هرچه او فرمان دهد فرمان بریم
اینکه از حکم دای لاینام هست ما را حیدر صفدر امام
وان امامانی که نسل حیدرند یک به یک برما پس از او رهبرند
باتو با دست و زبان وقلب وجان می نماییم عهد وبیعت این زمان
اخذبیعت شدکنون ای مقتدا از زبان ودست وقلب وجان ما"
*حال ای غدیر اکنون ما نیزباتو وآخرین وارثت پیمان می بندیم
با زبانهایمان وبا دستانمان وبا قلبهامان وبا جانمان
که تا آخرین قطره خون رگهایمان از امیرمومنان وامامان از نسل او
وآخرین شان که مهدی آل محمد است دست از دامن ولای ایشان برنداریم
وخدارا براین ولایت شکر می کنیم
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرامومنین علی بن ابیطالب والائمه المعصومین من ولده
شکرلله با ولایت زنده ایم برفلک زین منزلت بالنده ایم
ورد ما هست این کلام دلنشین هرچه داریم از غدیر است ازغدیر
.: Weblog Themes By Pichak :.