اینجا عرفات است
سرزمینی خشک و بی آب
اما چشمه ای از زلال حقیقت بر پهنه این سرزمین جاری است
جوشش کلام سید وسالار شهیدان آبرویی دوباره بر این سرزمین بخشید
وطنین صدای نازنینش بر پهنه این صحرا
اتمام حجتی دوباره با یزیدیان بود که او از سلاله رسول واز اولاد بتول است
عظمت واژه واژه های کلامش هنوز از پس قرنها بر این سرزمین سایه افکنده
آری با کلام او عرفات آبرویی دوباره یافت
وحسین بن علی حجش را در کربلا تمام نمود
وکفن سفید در عوض لباس احرام خود بر تن پوشید
وبه جای مشعر از خاک کربلا سنگ وکلوخ جمع نمود
ورمی جمراتش را با بارش تیر وشمشیر خود بر سر یزیدیان انجام نمود
وعلی اصغر خویش را به قربانگاه برد
وبه جای سر تراشیدن سر خویش را در راه طاعت معبود خویش از تن بداد.
سعی او گامهای او به سمت قتلگاه بود
وطوافش در پاسبانی از حرم زنان وکودکان بی پناهش
آری پس سزاست که ایزد منان در شان او به ابراهیم خلیل خود گوید:
"وفدیناه بذبح عظیم"
واین گونه سالیانی است که حرم با صفای او بین الحرمین شیفتگان او صفا ومروه دل محبین اوست
وما سالیانی است که در انتظاریم
تا دوباره مردی از سلاله آفتاب سوار بر ذوالجنا از کنار کعبه ذوالفقار حیدری از نیام برکشد
وبا ندای
"الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا"
انتقام قطره قطره خون جد خویش را که بر زمین کربلا ریخت از آن ظالمان بستاند
وهر ساله در عرفات حضور یابد تا عطر نرگس را در فضای این سرزمین بگستراند
پس خطاب به او که امیر الحاج است گویم:
ای امیر عرفه ؛بی تو صفا نیست که نیست بی تو اندر عرفه مهر ووفا نیست که نیست
ای امیر عرفه یوسف زهرا مهدی حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
.: Weblog Themes By Pichak :.