روزگار ورق خورد و ورق خورد
وروزها سپری گشت تادوباره داغی زنده شد
داغی که حتی گذشت زمان از عظمتش نمی کاهد
و چهره سیاه عاملانش را حتی اندکی روشن نمی سازد
خاری بود که برگرد گلها نشست وگلستانی را خشکاند
وشعله ای بود که گلخانه ای را به آتش کشید.
عظمت این فاجعه بزرگتر از آن بودکه تنها برگی از تاریخ را به خود اختصاص دهد
لذاتاقیام قیامت ننگش برپیشانی عالم باقی ماند
وخاکستری که از این آتش برپا شد تاابد چهره عاملانش را سیاه نمود.
و خونین رنگ تر ازآن بود که تنها پهنه زمین را فراگیرد
وآسمان هم به خون نشست.
واربعین پرچمی است که زنگار غفلت را از این جنایت پاک ساخته
ونهضت عاشورا را زنده نگاه می دارد
اربعین
یادآور دست های زنجیر بسته است
یادآور شتران بی مهمل است
یادآور خیمه های سوخته است
ویادآور حریمی است که حرمتش شکسته شد
اربعین یادآور ذوالجنایی بی سوار است
ونه بی سوار
که در انتظار آخرین تکسوار است
تکسواری که می آید وفریاد عدالت سر می دهدونیام از غلاف بر می کشد
وباذوالفقار حیدر انتقام این خونهای به ناحق ریخته را می ستاند
این الطالب بدم المقتول بکربلا
.: Weblog Themes By Pichak :.