نامت،ذکرشیرین قلب من است - حدیث شیدایی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 91/3/5 | 7:5 صبح | نویسنده : شیدای وصل

گفتن از تو چه سخت است.
تویی که عرشیان وفرشیان از آبشخور وجودت، آب می نوشند؛وتویی که اقیانوس کلامت تا بی کرانه ی قرنها امتداد دارد.
ومن چگونه از تو سخن گویم که بسان ماهی تنها برای رفع عطش ودوام حیات خویش از تو آب برمی گیرم.

وچه، آب حیاتی است؛ زمزمه ی کلام تو یا حضرت هادی- علیه السلام-

اصلا ماهی را چه به وصف دریا...؟دریا را در کلام اقیانوس باید شناخت .
اما مرا ببخش که دیدن ماهیان دگر، که به برکه ای کوچک ولجن زاری گِلی دلخوش داشته وهرآینه به سمت هلاکت پیش می روند؛ تاب را ازمن ستانده وزبانم را از لجام گسیخته .
ومهرسکوت را شکسته ام تا بگویم :
"چشمه ی حیات جای دیگری است ودر آن سوی لجن زار گِلی دریایی است، بی کرانه وآبی."
آری ،باید از تو گفت .
تویی که جوشش کلامت چشمه ی هدایت است.
تویی که هادی امتی وسبیل هدایتی.
وتویی که اَب واِبن امامی وخود امام امتی.
سلام برتو که کوکب نوری واز سلاله ی بتولی
سلام برتو که باب هدایت ونجم سیادتی.
السلام علیک یا ابَالحسن یا علیّ بن محمد ایّها الهادی انّقی یَابن رسول الله
وچه شیرین است آوای کلام دلنشین ات در زیارت جامعه
وصف دریای بی کرانه از لبان دُرآفرین تو؛ومعرفت امام از لبان امام.
همان مصباح های هدایت در شب های تار ،که تو مهبط وحی شان خواندی ومعدن حکمت ومحل معرفت.
وتو حافظان سرّخدا وبرگزیدگان دانش وی خطاب نمودی.
همانان که کهف الوری اندو سفینه النجاه
ووارثان انبیاء اندو مَثل اعلای الهی.
آری ژرفای وجود تو را از میان واژه های کلامت باید یافت.
واز عظمت بی مُنتهایت ،تنها، خالق یکتایت باید پرده بگشاید.
هموکه تو را از سلاله ی آفتاب آفرید واز شجره ی نور؛وآخرین کوکب هدایت را در نسل تو جای داد.
اما افسوس که هر دلی را گنجایش بحر وجود تو نیست وهر چشمی لایق دیدار تونیست.
چشم حسدِ کوردلان، روزی درخشش برق نگاهت را تاب نیاورده وبا زهر کین خود در زیر خاک پنهانت ساختند وروزی درخشش گنبد طلایی ات را تاب نیاورده وزهرچشم خود را بر آن ریختند وبه تلی ا ز خاک بدل نمودندوامروز درخشش مهرت را در قلب شیعیانت تاب نیاورده ولب به هتاکی باز نمودند
چه ابلهانه ،پنداشتندکه عظمت تو در سایه ی قُبّه ی شکوهمند توست؛ وندانستندکه نور خدایی را باخاک وخاکستر نمی توان خاموش ساخت
یُریدونَ لیطفووا نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون(صف
6)
آری مهدی
- علیه السلام- از سلاله ی توست.
هموکه باظهورش اهل زمین از نور خورشیدوماه مستغنی شوند ودرخشش نورش شرق وغرب عالم را فراگیرد
وکور سازد هر آن چشمی را که نتواند ببیند.
همو که آخرین کوکب امامت است وهمو که مهدی امت است واز نسل هادی
- علیه السلام- است
وتا آن روز، ما ،خشت خشت آستان تو را، از نو بنا کنیم؛ وقُبّه ای شکوهمندتر از گذشته برایت سازیم .
باشد که درخشش گنبد طلایی ات برق شادمانی بر چشمان مهدیت افکند، چراکه آستان تو ،خانه ی پدریّ اوست.

نقی! نامی که فخر آسمان است، تلفظ کردنش حظ دهان است،
ز القاب امام ِ هادیِ ماست امامی که عزیز شیعیان است،
امام ماه روی با وقاری، که جد حضرت صاحب زمان است،
نقی، یعنی تو پاکی! پاک تر از...، همان آبی که در جنت روان است،
نقی، چون مظهر پاکی ست...نامش، برای قرنِ آلوده، گران است،

به نام مادر آئینه سوگند....، همان که اشک چشمش جاودان است،
نخواهد از نفس افتاد این عشق، که از " هادی " به قلب عاشقان است
به کوریِ دو چشم آن حقیری، که از فرط حقارت بد دهان است،
به هر دیوار ِ این دنیا نوشتم نقی زیباترین نام جهان است